دانشکدۀ معماری اروگوئه و ابتکاری جالب توجه

بخش شانزدهم 

از قدیم گفته­اند: «دنیا دیدن، بهتر از دنیا خواندن [!!] است.» و «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی» و ... .

باری، رشتۀ معماری در اروگوئه، از اهمیت بی­شماری برخوردار است و جزو رشته­های پرطرفدار و باکلاس اینجاست. دانشجویان این رشته، هفت سال تحصیل می­کنند و مستقیماً مدرک دکترای معماری می­گیرند و پس از اتمام تحصیل، می­توانند در یک تور دور دنیا شرکت کنند. توری طولانی­مدت و البته گران­قیمت و والامنزلت! که هم فال است و هم تماشا.

زیارت شهِ عبدالعظیم و دیدنِ یار

چه خوش بوَد که برآید به یک کرشمه، دوکار!

تحصیل و تفریح با هم. رمان واقعیِ «دور دنیا در یک سال»! چه از این بهتر؟ راستی را، دانشجوی یک لاقبای آسمان­جُلی که هنوز درآمدی و حتی باریکه­جویی از درهم و دینار یا پزو و دلار هم ندارد، چگونه می­تواند از پس چنین هزینه­ای برآید و کوله­بار سبُکِ تجرّد بر دوش، تمام شاهراه­ها و کوره­راه­های دنیا را پوزار بکشد و ببیند و بشناسد و دریابد و دانش و بینش بیفزاید و از خامی به پختگی برسد؟ دانشگاه نیز مطمئناً چنین بودجه و توان مالی­ای ندارد و اگر هم داشته باشد، چنین حاتم بخشی­هایی نتواند و عمراً بتواند! بنابراین، اینجا برای این موضوع هم چاره­ای اندیشیده­اند. کار نشد ندارد!

در طول تحصیل، هر دانشجو باید حدود 250 برگۀ شرکت در قرعه­کشی ملی را به دوستان و آشنایانش بفروشد. آنها یا در این قرعه­کشی وسوسه­انگیز برنده می­شوند یا نمی­شوند؛

چه خوش آن قماربازی که بباخت هرچه بودش

و نماند هیچش الّا هوس قمار دیگر

اما به حکم این ضرب­المثل که «اگر این چاه، برای من آب ندارد، برای تو که نان دارد»، هربرگۀ قرعه­کشی حدود 140 دلار ارزش دارد. یعنی دانشجو بدین ترتیب، با اندکی زرنگی و زبان­بازی و بازارگرمی و بازاریابی، صاحب حدود 35هزار دلار می­شود. وقتی توانست این برگه­ها را بفروشد، با سرمایه­ای که اینچنین به کف آورده­است، همراه با دیگر دانشجویان، اردو یا تور دور دنیای خود را آغاز می­کند. توری که حدود یک سال به طول می­انجامد و دانشجویان در این مدت، تقریباً تمام کشورهای بزرگ و مهم جهان را از نزدیک می­بینند و با فرهنگ و زندگی و البته معماری دنیا عملاً آشنا می­شوند. بنابراین، معماری را تنها در کلاس و کارگاه ترسیم و نقاشی و طراحی و روی کاغذ نمی­آموزند؛ بلکه شخصاً تمام بناهای بزرگ و مشهور و زیبا و قدیمی و امروزین و مدرن جهان را از نزدیک می­بینند، تفاوت­ها و اشتراکات آنها را درمی­یابند و با تجربه­ای شخصی و زیستی و عینی و علمی و عملی، کار معماری خود را در هرکجای جهان که باشند، آغاز می­کنند.

راستش به این دانشجویان نمی­شود حسادت نکرد!

دمشان گرم!

سفرشان بی خطر!

اندوخته­های علمی و تجربی­اشان، فزون­تر باد!

بهادر باقری

خرداد 1397